درست همان وقتی می رینی، که بیشتر زور می زنی.
البته به این سادگی هم نیست. اگر به موقع زور نزنید، ممکن است در زمان نامناسب تری اتفاق بیافتد. (ال نیمۀ پرِ لیوان!) به موقع زور زدن و به موقع ریدن هم شانس می خواهد هم تجربه هم مهارت هم قدرت هم استقامت هم شهامت هم… لیاقت! بعضی ها لیاقتش را ندارند. یا شانس یا شهامت یا قدرت یا… اصلاً بعضی ها واجد شرایط هیچ کاری نیستند، حتی ریدن! همین بی لیاقت ها اما، با پارادوکسی شاعرانه، بیشتر از هر موجود دیگری در دنیا خواهند رید! بیشتر ازهر کس دیگری ادّعا دارند و بیشتر از هر کس دیگر بو می دهند. می بینید؟ ریدن نه شانس می خواهد نه تجربه نه مهارت نه قدرت نه استقامت نه شهامت و نه حتی لیاقت. کافیست ادّعا داشته باشی و کمی بو بدهی!
پ.ن: بی ادب خودتانید! ریدن، نام دیگر تمام فعل های دنیاست!
البت در بحث شیرین!ریدن،سه دسته آدم داریم:
یه دسته اونایی هستن که میرینن به خودشون.خوب خاک بر سرشون.حقشونه که بقیه هم برینن روشون.
یه دسته اونایی هستن که هم به خودشون میرینن،هم به بقیه.که دسته ی بسیار کثیف و بد بویی هستن.
اما دسته سوم،دیوثای نامرد فقط میرینن به مردم.بالاخره یه روزی،یه جایی،به وقتش مردم میرینن بهشون.
پ.ن:”ملت” و “مردم” هم معنی هستند؟